???کار سرمایهگذار خطرپذیر چیست؟

سرمایهگذاری خطرپذیر یا Venture Capital نوعی از سرمایهگذاری در بخش خصوصی است که تمرکز آن روی شرکتهای کوچک، نوظهور و در حال رشد است. برای تشکیل VC ممکن است سرمایهگذار خطرپذیر (Venture Capitalist) صدها گزارش ارزیابی برای سرمایهداران ببرد تا آنها را مجاب به سرمایهگذاری در این بخش کند. در واقع سه وظیفه اصلی دارد که به ترتیب عبارتند از:
1- جذب سرمایه: سرمایهگذار خطرپذیر بین صندوقها، خانوادههای ثروتمند و موسسات مختلف به دنبال جذب سرمایه برای سرمایهگذاری میرود. سرمایهگذاران در VC دو دسته هستند، سرمایه گذاران با مسئولیت محدود (LPs) که فقط تعهد به سرمایه گذاری میکنند و در فرایند تصمیمگیری نقشی ندارند و موسسین (GPs) که استراتژی سرمایهگذاریها را تعیین میکنند. جذب LP کار بسیار سختی است چون قرار است فقط سرمایه خود را بدهد و در نحوه هزینه کردن آن نقشی نداشته باشد، به همین دلیل ممکن است بعد از پیدا شدن فرصتهای سرمایهگذاری خوب، VC نتواند سرمایهگذار پیدا کند و این فرصتها از دست بروند. راهکار این مشکل صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر (VC Funds) هستند. این صندوقها هنگام تشکیل، سرمایهگذاران خود را پیدا میکنند و سرمایهگذاران به آنها تعهد (Commitment) میدهند که مبلغ مشخصی را در صورت درخواست صندوق پرداخت میکنند. بعد از پذیرهنویسی صندوق، سرمایهگذار جدیدی وارد نمیشود و به همین دلیل سرمایه قابل سرمایهگذاری، تعداد واحدها و عمر صندوق از ابتدا مشخص است. در صورتی که سرمایهگذار، سرمایه تعهد شده خود را هنگام نیاز، به صندوق نپردازد، واحدهای وی به فروش می¬رسد. اگر مبلغ فروش واحدها کمتر از میزان سرمایه¬گذاری وی باشد مبلغ فروش، اگر بیشتر باشد مبلغ سرمایه گذاری تا آن لحظه به وی عودت داده می شود. معمولا عمر این صندوقها در امریکا ۱۰ سال است و بعد از این مدت یا با نقد شدن سبد سرمایهگذاریشان منحل میشوند. صندوقهای موفق صبر نمیکنند تا سرمایه آنها نقد شود بعد صندوق جدیدی تاسیس کنند بلکه اصولا ۳ تا ۵ سال یکبار بعد از سرمایهگذاری و تشکیل سبد، دوباره جذب سرمایه میکنند و صندوق جدیدی که معمولا با همان اسم صندوق قبلی است و با عدد متمایز میشود (مثلا صندوق الف یکم و الف دوم و…) را تشکیل میدهند.
2- پیدا کردن فرصتهای سرمایهگذاری: بعد از جذب سرمایه نوبت به انتخاب استارتآپ مناسب برای سرمایه گذاری است. در این مرحله رقابت استارتآپها برای جذب سرمایه از VC شروع میشود. اینجاست که جلسات ارزیابی (Pitch decks) استارتآپها، ارزشگذاری آنها (Valuation)، شرایط قرارداد (Term sheets) اهمیت پیدا میکنند. در این مرحله «رشد» معیار خیلی مهمی برای تصمیمگیری خواهد بود، به عنوان مثال VC ها به دنبال شرکتهایی با پتانسیل رشد ۸ تا ۱۰ برابری برای ۲ تا ۳ برابر کردن سبد خود هستند زیرا استارتآپهای موفق سبد باید ضرر استارتآپهای شکست خورده سبد را نیز جبران کنند. اصولا در سبد VCها بین ۱۰ تا ۳۰ استارتآپ وجود دارد که این عدد با توجه به صنعت، ریسک و سرمایه مورد نیاز استارتآپها تغییر میکند.
3- کسب بازدهی مالی: معیار سنجش عملکرد VCها بازدهی کسب شده از سرمایهگذاریهای آنها (IRR) است که به دو عامل زمان و مقدار بستگی دارد. یعنی هرچه سبد زودتر و با ارزش بالاتری نقد شود نشاندهنده عملکرد بهتر VC است. به طور معمول گفته میشود که شرکت خریداری شده باید بین ۳ تا ۵ سال فروخته (Exit) شود، اما در عمل اصولا بین ۶ تا ۸ سال و حتی بسته به شرایط بازار این کار بیشتر هم طول میکشد.